
دلم تنگ است از دنیا چرایش را نمی دانم
من این شعر غم افزا را شبی صد بار می خوانم
چه می خواهم از این دنیا ، از این دنیای افسونکار
قسم بر پاکی اشکم جوابم را نمی دانم
بهار زندگی را من هزاران بار بوییدم......
کنون با غصه می گویم خداوندا پشیمانم
دلم تنگ است از دنیا چرایش را نمی دانم
ولی یک روز این غم را ز خود آهسته می رانم ...!!!
نظرات شما عزیزان:
|